سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوج دانش، نرمش و اوج نادانی، درشتی است. [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 90 خرداد 25 , ساعت 5:40 عصر

طرز تفکر و عقیده هر شخص را از سه راه یاد شده در زیر می توان به دست آورد:

1- بررسی آثار علمی و ادبی که از او به یادگار مانده است.

2- طرز رفتار و کردار او در میان جامعه.

3- عقیده دوست و نزدیکان بی غرض او در حق وی.

ما می توانیم عقیده و ایمان ابوطالب را از سه راه یاد شده اثبات کنیم.

اشعار و سرودهای وی، کاملا گواهی بر ایمان و اخلاص او می دهد. همچنین، خدمات ارزشمند او در ده سال آخر عمر خود، گواهی محکمی بر ایمان فوق العاده او است. عقیده نزدیکان بی غرض وی نیز این است که او یک فرد مسلمان و با ایمان بوده است و هرگز کسی از دوستان و اقوام او در حق وی جز تصدیق اخلاص و ایمان او چیزی نگفته است. اینک موضوع را از سه طریق یاد شده مورد بررسی قرار می دهیم:

ذخائر علمی و ادبی ابوطالب

ما از میان قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نموده و برای روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نیز می نگاریم:

لیعلم خیار الناس ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم اتانا بهدی مثل ما اتیابه فکل بامره الله یهدی و یعصم(1)

«اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمد بسان موسی و مسیح پیامبر است; همان نور آسمانی را که آن دو نفر در اختیار داشتند او نیز دارد. و تمام پیامبران به فرمان خداوند مردم را راهنمائی و از گناه باز می دارند.»

تمنیتم ان تقتلوه و انما امانیکم هذی کاحلام نائم نبی اتاه الوحی من عند ربه و من قال لا بقرع بها سن نادم(2)

«سران قریش! تصور کرده اید که می توانید بر او دست بیابید در صورتی که: آرزوئی را در سر می پرورانید; که کمتر از خوابهای آشفته نیست! او پیامبر است، وحی از ناحیه خدا بر او نازل می گردد و کسی که بگوید نه; انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت.

الم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا کموسی خط فی اول الکتب و ان علیه فی العباد محبة ولا حیف فیمن خصه الله بالحب(3)

«قریش! آیا نمی دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوصی به وی دارند، و نباید درباره کسی که خدا محبت او را در دلهایی به ودیعت گذارده ستم کرد.»

والله لن یصلوا الیک بجمعهم حتی اوسد فی التراب دفینا فاصدع بامرک ما علیک غضاضة و ابشر بذلک و قرمنک عیونا و دعوتنی و علمت انک ناصحی و لقد دعوت و کنت ثم امینا و لقد علمت ان دین محمد(ص) من خیر ادیان البریة دنیا(4)

«برادرزاده ام! هرگز قریش به تو دست نخواهند یافت و تا آن روزی که لحد را بستر کنم، و در میان خاک بخوابم; دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه ماموری آشکار کن، از هیچ مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز. مرا به آئین خود خواندی و می دانم تو پندده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقا که کیش «محمد» از بهترین آئینهاست.»

اوتؤمنوا بکتاب منزل عجب علی نبی کموسی او کذی النون

«یا اینکه ایمان به قرآن سراپا شگفتی بیاورید که بر پیامبر مانند موسی و یونس نازل گردیده است.»(5)

هر یک از این قطعات، قسمت کوچکی از قصائد منفصل و سراپا نغز ابوطالب است، که ما به عنوان گواه، برجسته های آنها را، که صریحا ایمان او را به کیش برادرزاده اش می رساند انتخاب نمودیم.

خلاصه سخن:

هر یک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافی است و اگر گوینده این ابیات یک فرد خارج از محیط اغراض و تعصبات بود، همگی بالاتفاق به ایمان و اسلام سراینده آن حکم می کردیم. ولی از آنجا که سازنده آنها «ابوطالب » است، و دستگاه تبلیغاتی سازمانهای سیاسی اموی و عباسی پیوسته بر ضد آل ابوطالب کار می کرد; از این نظر گروهی نخواسته اند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای ابوطالب اثبات کنند.

از طرفی وی، پدر علی است که دستگاههای تبلیغی خلفاء بر ضد او پیوسته تبلیغ می کردند; زیرا اسلام و ایمان پدر وی، فضیلت بارزی درباره او حساب می شد. در حالی که کفر و شرک پدران خلفاء، موجب کسر شان آنها بود.

به هر حال، علیرغم تمام این سروده ها و گفتارها و کردارهای صادقانه; گروهی به تکفیر وی برخاسته; حتی به آن اکتفا نکرده و ادعا کرده اند که آیاتی درباره ابوطالب که حاوی از کفر او است، نازل شده است.

راه دوم برای اثبات ایمان او

راه دوم، طرز رفتار او با پیامبر، و نحوه فداکاری و دفاع او از ساحت اقدس پیامبر است و هر کدام از آن خدمات می تواند، آینه فکر و روشنگر روحیات او باشد، زیرا:

ابوطالب شخصیتی است که، راضی نشد برادرزاده او دلشکسته شود، و علیرغم تمام موانع و نبود امکانات زحمت بردن او را به شام همراه خود، پذیرفت.

پایه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن پایه است که او را همراه خود به مصلی برده و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبید.

وی در راه حفظ پیامبر از پای ننشست و سه سال دربدری و زندگی در شکاف کوه و اعماق دره را، بر ریاست و سیادت مکه، ترجیح داد; تا آنجا که این آوارگی سه ساله، او را فرسوده ساخت و مزاج خود را از دست داد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی که به خانه و زندگی برگشت بدرود زندگی گفت.

ایمان او به رسول خدا به قدری قرص و محکم بود، که راضی بود تمام فرزندان گرامی وی کشته شوند ولی او زنده بماند. علی را در رختخواب وی می خوابانید، تا اگر سوء قصدی در کار باشد به وی اصابت نکند. بالاتر از آن، روزی حاضر شد، تمام سران قریش به عنوان انتقام کشته شوند، و طبعا تمام قبیله بنی هاشم نیز کشته می شدند.

وصیت ابوطالب هنگام مرگ

وی هنگام مرگ به فرزندان خود چنین گفت: من «محمد» را به شما توصیه می کنم. زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام کمالات است. آئینی آورده که دلها بدان ایمان آورده، اما زبانها از ترس شماتت به انکار آن برخاسته است. من اکنون می بینم که افتادگان و ضعیفان عرب، به حمایت از او برخاسته، و به او ایمان آورده اند; و محمد به کمک آنها بر شکستن صفوف قریش قیام نموده است. سران قریش را خوار، خانه های آنان را ویران، و بی پناهان آنها را قوی و نیرومند و مصدر کار نموده است. سپس گفتار خود را با جمله های زیر پایان داد: ای خویشاوندان من، از دوستان و حامیان حزب او (اسلام) گردید. هر کسی پیروی او را نماید; سعادتمند می گردد هرگاه اجل مرا مهلت می داد، من از او حوادث و مکاره روزگار را دفع می نمودم.(6)

ما شک نداریم که وی در این آروز راستگو بوده; زیرا خدمات و جانفشانیهای ده ساله او گواه صدق گفتار او است. چنانکه گواه صدق، وعده ایست که وی در آغاز بعثت به محمد«ص » داد; زیرا روزی که پیامبر«ص »، تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آیین اسلام را به آنها معروض داشت، ابوطالب به او گفت: برادرزاده ام قیام کن، تو والا مقامی، حزب تو از گرامیترین حزبهاست، تو فرزند مرد بزرگی هستی، هرگاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع تو برخیزد و شمشیرهای برنده ای آنها را می رباید. به خدا سوگند، اعراب، مانند خضوع کودک نسبت به مادرش، در پیشگاه تو خاضع خواهند شد.(7)

آخرین راه

خوبست ایمان و اخلاص ابوطالب را از نزدیکان بی غرض او بپرسیم. زیرا اهل خانه به درون خانه و آنچه در آن می گذرد داناترند.(8)

1- وقتی علی خبر مرگ ابوطالب را به پیامبر داد; وی سخت گریست و به علی دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود، و از خدا برای او طلب مغفرت نمود.(9)

2- در محضر امام چهارم سخن از ایمان ابوطالب به میان آمد. وی فرمود: در شگفتم که چرا مردم در اخلاص او تردید دارند; در صورتی که،هیچ زن مسلمانی نباید بعد از گزینش اسلام در حباله شوهر کافر خود بماند، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زنانی است که خیلی جلوتر به پیامبر ایمان آورد و همین زن مسلمان در نکاح ابوطالب بود تا روزی که وی رخ در نقاب خاک کشید.

3- امام باقر می فرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرالمؤمنان دستور می داد از طرف وی حج بجا آورند.(10)

پی نوشتها:

(1)«مجمع البیان » ج 7/37 و «الحجة » 57 و «مستدرک حاکم » ج 2/623.

(2)«دیوان ابوطالب » 32 و «سیره ابن هشام » ج 1/373.

(3)«دیوان ابوطالب » 32 و «سیره ابن هشام » ج 1/373.

(4)«تاریخ ابن کثیر» ج 2 / 42.

(5)«ابن ابی الحدید» ج 14 / 74; «دیوان ابوطالب » 173.

(6)کونوا له ولاة و لحزبه حماة، والله لا یسلک احد سبیله الا رشد و لا یاخذ رشد و لا یاخذ احد بهداه الا سعد، و لوکان لنفسی مدة و فی احلی تاخیر لکففت عنه الهزاهز، و لدافعت عنه الدوافع: «سیره حلبی » ج 1 / 390 «تاریخ الخمیس » ج 1/ 339.

(7)اخرج ابن اخی فانک الرفیع کعبا، و المنیع حزبا و الا علی ابا، و الله لا یسلقک لسان الاسلقته السن حداد، و اجتذبه سیوف حداد، و الله لتذلن لک العرب ذل البهم لحاضنها - «الطرائف »، تالیف سید ابن طاووس / 85، نقال از کتاب «غایت السؤل فی مناقب آل رسول »، نگارش ابراهیم بن علی دینوری.

(8)اهل البیت ادری بما البیت.

(9)«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14 / 76.

(10)«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14 / 68.

فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام ص 162

استاد جعفر سبحانی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ