سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترینِ فریضه ها و واجب ترین آنها برانسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگی اوست [امام صادق علیه السلام]
 
شنبه 90 تیر 11 , ساعت 12:34 عصر


ممکن است برای بعضی توهم شود که چون امام زمان(ع) وسیلة رسیدن برکات به مخلوقات است پس، از مردم بی‌نیاز و مستغنی است، بنابراین چه نیازی به دعای مردم هست؟

به این توّهم به چند وجه می‌توان پاسخ داد:

1. این‌که دعای ما برای آن حضرت، از باب هدیة شخص حقیر فقیری به رادمرد بزرگواری است تردیدی نیست که این، نشانة نیاز این فقیر به بخشش آن بزرگ است، و این شیوة بندگان نسبت به اربابان می‌باشد، چه خوش گفته‌اند:
اهدت سلیمان یوم العید قبره
برجلة من جراد کان فی فیها
ترنمّت بلطیف القول ناطقة
إنّ الهدایا علی مقدار مهدیها
به عیدی مورچه ران جرادی
نمودی هدیه از بهر سلیمان
چه خوش گفتا که قدر خویش هرکس
نماید هدیه‌ای تقدیم سلطان

2. آنچه از روایات به دست می‌آید، ظاهراً این است که وقت ظهور امام زمان(ع) از امور بدائیه است که امکان پیش و پس افتادنش هست. بنابراین شاید جلو افتادن آن به جدیت و اهتمام اهل ایمان در دعا کردن برای تعجیل فرج آن حضرت مشروط باشد.

دلیل آن حدیثی است که از امام صادق(ع) نقل شده، راوی می‌گوید:
شنیدم که حضرت ابوعبدالله صادق (ع) می‌فرمود: خداوند به ابراهیم وحی فرستاد که برایش فرزندی متولد خواهد شد. آن جناب این خبر را به ساره داد. ساره گفت: آیا من فرزندی خواهم زایید در حالیکه پیرزنم؟ پس خداوند به ابراهیم وحی فرستاد که او (ساره) خواهد زایید و فرزندانش چهارصد سال عذاب خواهند شد به خاطر اینکه سخن مرا رد کرد.

امام صادق (ع) فرمود: وقتی عذاب و سختی بر بنی‌اسراییل طول کشید، به درگاه خداوند چهل روز گریه و ناله کردند، پس خداوند به موسی و هارون وحی فرستاد که بنی‌اسراییل را خلاص کنند، و از صدوهفتاد سال صرف‌نظر کرد.

حضرت صادق(ع) افزود: شما نیز همین‌طور اگر این کار را بکنید خداوند از ما فرج می‌کند، ولی اگر چنین نباشید این امر تا آخرین حد خواهد رسید.1

3. تردیدی نیست که امامان(ع) ـ به مقتضای وضع انسانی خود ـ به بیماری‌ها و غم‌ها و اندوه‌هایی دچار می‌شوند که برای دفع آنها وسایلی هست که برخی از آن وسایل از اهل ایمان ساخته است، و از مهم‌ترین وسایل دفع بلا و گرفتاری، جدیت و اهتمام در دعا کردن و از خدا خواستن است، چنان‌که روایات بر این معنی دلالت می‌کنند از جمله:
به درستی که دعا قضا را برمی‌گرداند و پیچیدگی آن‌را باز می‌کند، چنانکه رشتة نخ واتاب شود با اینکه به سختی تابیده شده باشد.2

و نیز از زراره نقل شده که گفت: حضرت ابوجعفر باقر(ع) به من فرمود:
آیا تو را راهنمایی نکنم به چیزی که رسول‌الله(ص) در آن استثنایی نزده؟ عرض کردم چرا. فرمود: دعا، که قضای پیچیدة سخت را برمی‌گرداند ـ و انگشتانش را به هم فشرد.3
و نیز احادیث دیگری که در جای خود ذکر شده. بنابراین هرگاه مؤمن، ابتلای مولای خودش را ـ که از جانش عزیزتر است ـ احتمال دهد که امام او به یکی از امور یاد شده دچار گردیده، کوشش و جدیت خواهد کرد که به وسیلة دعا، آن‌را از او دور گرداند، همان‌طور که وسایل از او دفاع می‌نماید.

4. با توجه به این‌که ما هدف ارزنده‌ای داریم که موانعی جلو رسیدن به آن‌را گرفته است، بر ما واجب است که در دفع و رفع آن موانع همت و جدیت کنیم، و چون تأخیر ظهور مولای ما صاحب‌الزمان(ع) به سبب موانعی است که از ناحیة خود ما سرچشمه گرفته، برما است که از خداوند متعال برطرف کردن آن موانع را بخواهیم. پس دعا کردن برای تعجیل فرج امام(ع)، در حقیقت دعا برای خودمان و سودمند به حالمان می‌باشد.
خود آن حضرت هم ضمن توقیعی به این معنی اشاره و فرموده‌اند:
و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج، که آن فرج شما است.4
که اشاره به بی‌نیازی آن حضرت از ما می‌باشد.

5. فضل و مرحمت و لطف و رحمت الهی را حد و مرزی نیست، همچنین در وجود امام(ع) کمبود و نقصانی که مانع پذیرش فیض الهی باشد، نیست. بنابراین هیچ مانعی ندارد که با دعای مؤمنین برای مولا و آقایشان، عنایت و لطف مخصوصی به حضرتش برسد.
و این‌که گفته‌اند: چون امامان(ع) وسیله و واسطة رسیدن فیض به بندگان هستند، منافات دارد با این‌که به وسیلة بندگان به درجه‌ای نایل شوند، جز استبعاد و تعجب چیزی نیست، و هیچ‌گونه منافاتی ندارد که امامان(ع) علت غائی و هدف از آفرینش مخلوقات باشند، و فیض خداوند به وسیلة ایشان به مخلوقات برسد، در عین حال از لوازم و ویژگی‌های بشری نیز برخوردار، و برای زندگی ظاهری خود به آنچه از زمین می‌روید نیازمند باشند ـ همان‌طور که سایر مردم محتاج هستند.

از آنچه گفتیم این معنی نیز معلوم شد که نتیجه و ثمرة درود فرستادن مؤمنین بر پیغمبر و آل پیغمبر(ص)، هم به خود درود فرستادگان برمی‌گردد و هم به کسانی که بر آنها درود فرستاده شده، نه از این جهت که احتیاجی به صلوات و درود فرستادن مؤمنین باشد تا اشکالات یاد شده وارد گردد، بلکه از این جهت که آنها (پیغمبر و آل او(ص)) قابلیت و شایستگی دارند، زیرا خداوند بلندمرتبه فیض‌هائی، که حد و نهایت ندارد، به آن حضرات ارزانی داشته است؛ چرا که همیشگی و استمرار این فیوضات، از لوازم قدرت کامل و تمام و همگانی و همیشگی خداوند می‌باشد.

امکان دارد که میان فرمان به دعا برای تعجیل فرج و ظهور مولایمان صاحب‌الزمان(ع) و احادیثی که از تعجیل در ظهور نهی کرده، تناقضی احساس شود. در پاسخ باید گفت: آن شتابی که از آن نهی شده است، سه گونه می‌باشد.

1. شتابی که موجب یأس و ناامیدی از ظهور قائم(ع) شود. زیرا فرد به خاطر کم صبری و ناشکیبایی می‌گوید: اگر ظهور، شدنی بود، هم اکنون واقع می‌شد و به تأخیر افتادن آن، فرد را به سوی انکار امام(ع) سوق می‌دهد.

2. آن شتابی که منافی تسلیم فرمان خدا و رضا به قضا و حکم خدا باشد. و این‌گونه درخواست شتاب برای ظهور، اگر ظهور به عقب افتد، فرد به سوی انکار حکمت آفریدگار بلندمرتبه کشیده می‌شود.
از این‌رو در دعایی که توسط جناب عثمان بن سعید عمری روایت شده چنین می‌خوانیم :
فصبّرنی علی ذلک حتّی لا أحبَّ تعجیل ما أخّرت و لا تأخیر ما عجّلت و لا کشف ما سترت ولا البحث عمّا کتمت ولا أنازعک فی تدبیرک و لا أقول لم؟ و کیف؟ و ما بال ولیّ الأمر لا یظهر؟ و قد امتلئت الأرض من الجور؟!

پروردگارا مرا بدان (امر غیبت آن حضرت) صبر و تحمل ده تا دوست ندارم آنچه به تأخیر انداخته‌ای جلو بیفتد و آنچه را تعجیل بخواهی من به تأخیرش مایل نباشم. و هرچه تو در پرده قرارداده‌ای افشایش را نطلبم، و در آنچه نهان ساخته‌ای کاوش ننمایم و در تدبیر امور جهان با تو (که همة مصالح را می‌دانی) به نزاع نپردازم، و نگویم که چرا و چگونه و به چه جهت ولی امر غائب آشکار نمی‌شود و ظهور نمی‌کند در حالی که زمین پر از ستم گردیده است؟! ... .5

اگر گفته شود: بدون شک دعا کردن برای تعجیل ظهور، از محبت و شوق سرچشمه می‌گیرد، و این منافات دارد با فرمایش آن حضرت که:
تا دوست ندارم آنچه به تأخیر انداخته‌ای جلو بیفتد...

باید گفت: که از احادیث به دست می‌آید که زمان فرج و ظهور از اموری است که «بداء» در آن راه دارد، بنابراین وقتی یک فرد دلباختة امام عصر(ع) نزدیک شدن وقت دیدار و ظهور آن حضرت را ممکن بداند که با کوشش و اهتمام در دعا کردن برای این مقصود تحقق‌پذیر است، تمام تلاش و جدیت خود را در این راه مبذول خواهد داشت، و این کار هیچ‌گونه منافاتی با تسلیم بودن به آنچه در علم الهی تقدیر شده ندارد.
البته اگر برفرض، آن وقت معین را که خداوند حتم نموده، و قضای غیرقابل تغییر و تبدیل الهی برآن تعلق گرفته، اگر آن وقت را دقیقاً بداند، دیگر جایی برای دعا کردن نمی‌ماند، و باید به امر پروردگار تسلیم شد.

3. شتاب و عجله‌ای که سبب پیروی از گمراهان و گمراه‌کنندگان و شیاطین بدعت‌گذار شود، که پیش از ظاهر شدن علامت‌های حتمی که از پیشوایان معصوم(ع) روایت شده، اقدام به فریب دادن افراد می‌نمایند.

به بیان دیگر نیز می‌توان این گونه پاسخ داد که: عجله کردن بر دو قسم است: ممدوح و مذموم.

عجلة مذموم آن است که انسان خواستار انجام گرفتن چیزی، پیش از رسیدن وقت آن، بوده باشد، که عقلاً و نقلاً قبیح و بد است.
و عجلة ممدوح آن است که شخص در اولین فرصت ممکن، تحقق یافتن امری را بخواهد.

و چون ظهور حضرت صاحب‌الامر(ع) از اموری است که ـ به خواست خدا ـ ممکن است جلو بیفتد و منافع آن نیز بی‌شمار است، هر مؤمنی که بر این باور باشد برخود واجب می‌داند که جدیت کند تا در اولین زمانی که صلاحیت ظهور در آن باشد، خداوند آن‌را برساند، در عین حال صبر کند و تسلیم باشد تا آن هنگام فرا رسد. اکنون به بیان آثار و فواید و ویژگی‌هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، می‌پردازیم. این دعا، تحقّق فرمایش حضرت ولی عصر(ع) است که فرمود: «و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است»؛ سبب زیاد شدن نعمت‌ها؛ اظهار محبت قلبی؛ نشانة انتظار؛ زنده کردن امر ائمه اطهار(ع)؛ مایة ناراحتی شیطان لعین؛ و نجات یافتن از فتنه‌های آخرالزمان؛ و ادا قسمتی از حقوق آن حضرت، ـ که ادا حق هر صاحب حقی واجب‌ترین امور است ـ . تعظیم امر خداوند و دینش؛ موجب دعای حضرت صاحب‌الزمان(ع) در حق دعا کننده؛ ورود در شفاعت آن حضرت در قیامت؛ و نیز شفاعت پیغمبر(ص) است؛ این دعا، امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او؛ مایة استجابت دعا؛ و ادای اجر رسالت؛ مایة دفع بلا، و وسعت روزی؛ و آمرزش گناهان؛ و تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب؛ و رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت؛ و به شمار آمدن از برادران پیامبر خدا(ص)؛ و باعث تعجیل در فرج مولای ما حضرت صاحب‌الزمان(ع) می‌باشد.6

 

ماهنامه موعود شماره 54


پی‌نوشت‌ها:

? برگرفته از مکیال المکارم در فوائد دعا برای قائم(ع)، سید محمدتقی موسوی اصفهانی.
1. مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 131.
2. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 469.
3. همو، همان، ج 2، ص 470.
4. صدوق، کمال‌الدین، ج 2، ص 485؛ طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 284؛ مجلسی، همان، ج 53، ص 181.
5. صدوق، همان، ج 2، ص 512.
6. برای مطالعة تمام آثار مادی و معنوی دعا برای فرج امام عصر(ع) ر.ک: مکیال المکارم، ص 146 به بعد مراجعه کنید.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ