سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، شخص لعنت کننده دشنام دهنده، طعنه زنِ به مؤمنان، بد زبانِ ناسزاگوی و گدایِ سِمِج را دشمنمی دارد . [امام باقر علیه السلام]
 
شنبه 91 اردیبهشت 16 , ساعت 11:56 صبح

:

یکی از فضیلت‌هایی که برای عثمان بن عفان نقل کرده‌اند ، ازدواج با دو دختر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم به نام‌های رقیه و ام کلثوم است . در این باره نظریات مختلفی وجود دارد ، اهل سنت با قاطعیت تمام بر آن پافشاری می‌کنند ؛ اما از طرف دیگر برخی از محققین شیعه بر این اعتقاد هستند که همسران عثمان هیچ کدامشان دختر پیامبر نبودند ؛ بلکه ربیبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خدیجه بوده‌اند و برای این احتمال دلایلی نیز ذکر کرده اند که ما بدون هیچگونه اظهار نظر این دلایل را به صورت مختصر نقل و قضاوت به عهده خوانندگان گرامی وا می گذاریم .

دوستان عزیزی که مایل به تحقیق بیشتر در این باره هستند می‌توانند به این کتاب‌ها مراجعه بفرمایند : ازواج النبی و بناته ، تألیف الشیخ نجاح الطائی و الصحیح من سیرة النبی الأعظم نوشته سید جعفر مرتضی و... .

اما دلایلی که در این باره آورده شده است :

 1 . عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت :

با رجوع به سیره نبی مکرم اسلام و دقت در آن ، در می‌یابیم که روایات بسیاری از رابطه بسیار صمیمانه نبی مکرم اسلام و دختر بزرگوارش صدیقه طاهره سلام الله علیها حکایت می‌کند ؛ تا جایی هر زمانی پیامبر اسلام به سفر می‌رفت ، آخرین کسی که با او خدا حافظی می‌کرد ، فاطمه زهرا بود و وقتی از سفر بر می‌گشت ، قبل از هر کاری به دیدار فاطمه می‌رفت و در خانه او را می‌زد . روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی این رابطه بسیار صمیمانه را ثابت می‌کند ؛ از جمله بسیاری از علمای شیعه و سنی یکی از القاب آن حضرت را « ام أبیها » نقل کرده‌اند . ابن حجر عسقلانی در تهذیب و الإصابه ، ذهبی در سیر اعلام النبلاء و الکاشف خود نوشته‌اند :

فاطمة الزهراء ... کانت تکنى أم أبیها .

الإصابة - ابن حجر - ج 8 - ص 262 و سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 2 - ص 118 – 119 و الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 2 - ص 514 و تهذیب الکمال - المزی - ج 35 - ص 247 و أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 5 - ص 520 و الاستیعاب - ابن عبد البر - ج 4 - ص 1899 .

اما هیچ روایتی ؛ حتی یک روایت ضعیف نیز در کتاب‌های شیعه و سنی نقل نشده است که پیامبر اسلام حتی یکبار درِ خانه رقیه و ام کلثوم را زده باشد . چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم این رابطه بسیار صمیمانه را با دیگر دختران خود نداشته‌ است ؛ نه در مدینه و نه حتی در مکه ؟ مگر نه این که به ادعای اهل سنت آن‌ها نیز یادگار خدیجه بودند ؟

هر چند که فاطمه زهرا از هر نظر از تمامی زنان عالم متمایز بوده است ؛ ولی اگر پیامبر دختری غیر از فاطمه داشت ، شایسته بود که این رابطه صمیمانه بین آن‌ها نیز وجود داشته باشد .

و یا در زمانی که کفار قریش پیامبر اسلام را آزار و اذیت می‌کردند ، دیگر دختران رسول خدا کجا بودند که از پدر حمایت کنند ؟ بخاری و مسلم در صحیحشان نوشته‌اند :

عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی عِنْدَ الْبَیْتِ وَأَبُو جَهْلٍ وَأَصْحَابٌ لَهُ جُلُوسٌ وَقَدْ نُحِرَتْ جَزُورٌ بِالْأَمْسِ فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ أَیُّکُمْ یَقُومُ إِلَى سَلَا جَزُورِ بَنِی فُلَانٍ فَیَأْخُذُهُ فَیَضَعُهُ فِی کَتِفَیْ مُحَمَّدٍ إِذَا سَجَدَ فَانْبَعَثَ أَشْقَى الْقَوْمِ فَأَخَذَهُ فَلَمَّا سَجَدَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَضَعَهُ بَیْنَ کَتِفَیْهِ قَالَ فَاسْتَضْحَکُوا وَجَعَلَ بَعْضُهُمْ یَمِیلُ عَلَى بَعْضٍ وَأَنَا قَائِمٌ أَنْظُرُ لَوْ کَانَتْ لِی مَنَعَةٌ طَرَحْتُهُ عَنْ ظَهْرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سَاجِدٌ مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّى انْطَلَقَ إِنْسَانٌ فَأَخْبَرَ فَاطِمَةَ فَجَاءَتْ وَهِیَ جُوَیْرِیَةٌ فَطَرَحَتْهُ عَنْهُ ثُمَّ أَقْبَلَتْ عَلَیْهِمْ تَشْتِمُهُمْ .

صحیح البخاری - البخاری - ج 1 - ص 65 و صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 5 - ص 179 .

از ابن مسعود روایت شده است که گفت : هنگامى که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در برابر خانه کعبه نماز مى‏گزارد ، ابو جهل و همدستانش در نزدیکى خانه نشسته بودند و یک روز قبل از آن ، بچه شترى نحر شده بود . ابو جهل به همدستان خود گفت : کدامیک از شما حاضر است برود و شکمبه آن شتر را بیاورد و هنگامى که محمد صلّى اللّه علیه و آله در سجده است ، آن ها را روى شانه او بیفکند ؟ بدترین آنها پیشقدم شد و دستور ابو جهل را عملى ساخت . در حالی که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در سجده بود ، آن شکمبه آلوده را روى شانه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله افکند . ابو جهل و همدستانش از مشاهده این منظره بسیار خندیدند به طوری که بعضى از آن ها از شدت خنده به روى دیگرى مى‏افتاد !

ابن مسعود مى‏گوید : من در این هنگام گوشه‏اى ایستاده بودم و جریان را مشاهده مى‏کردم ، لیکن جرئت آن را نداشتم که شکمبه را از روى شانه حضرتش بردارم . پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله همچنان در حال سجده بود و سر از سجده برنمى‏داشت تا این که مردى به حضور حضرت زهرا علیها السّلام شتافت و جریان را به عرض رسانید . حضرت فاطمه علیها السّلام در حالی که از شنیدن این سخن به شدت ناراحت شده بود ، آمد و آن را از روى دوش حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله برداشت و آن ها را مورد شماتت و ملامت قرار داد .

در تمامی گرفتاری‌هایی که برای نبی مکرم اسلام پیش می‌آمد ، تنها کسی که می‌آمد پدر را دلداری می‌داد ، زخم‌های او را مداوا می‌کرد ، فاطمه زهرا بود . اگر آن‌ها نیز دختر رسول خدا بودند ، شایسته بود که آن‌ها نیز فاطمه را در دفاع از پدر یاری کنند .

بعد از جنگ احد که صورت نبی مکرم زخمی شده بود ، رقیه و ام کلثوم کجا بودند که همانند فاطمه بیایند و زخم‌های پدر را شستشو بدهند ؟

مگر نه این که به قول آن‌ها ، آن دو نیز دختران پیامبر بودند ؛ پس چرا هیچ نوع رابطه‌ای بین پیامبر اسلام با دختران دیگرش نقل نشده است ؟

2 . در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد ، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد ؟

مسلم در صحیح خود می‌نویسد :

عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ ... وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ { فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ } دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلِیًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَیْنًا فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِی .

صحیح مسلم ، ج 5 ، ص  23، کتاب فضائل الصحابة ، باب من فضائل علی بن أبی طالب، ح 32 .

عامر بن سعد بن ابىوقاص از پدرش (سعد بن ابىوقاص) نقل کرده است که معاویه سعد را امر کرد و گفت : تو را چه مانع است که ابوتراب (على بن ابى طالب ـ علیه السلام ـ) را دشنام دهى ؟ (سعد) گفت : من سه چیز (سه فضیلت) را از او در خاطر دارم ، که رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ درباره وى فرموده است ، هرگز وى را دشنام نخواهم داد. چنانچه من یکى از این سه فضیلت را مى داشتم از شتران سرخ مو برایم محبوبتر بود ... وقتى این آیه نازل گردید : (... فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ...) پیامبر ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ على و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ را فراخواند و فرمود : «خدایا، اینان اهل من هستند ».

آیا «نساءنا » شامل دیگر دختران پیامبر نمی‌شد ، یا پیامبر دختر دیگری غیر از صدیقه طاهره نداشت ؟

3 . چرا هیچ کس از دیگر دختران پیامبر خواستگاری نکردند ؟

قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن می‌کند ، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه ، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری ام کلثوم رفته باشد ؛ با این که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر ، بر یکدیگر پیش دستی می‌کردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود . آیا ام کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت ؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ