کسانی که بهشتی خواهند شد هیچگاه خستگی و دلزدگی بر آنان عارض نخواهد شد . دلزدگی در جایی است موجودی امکان حرکت و تکامل داشته باشد ولی حرکت نکند یا مانعی در مقابل حرکت و تکامل او وجود داشته باشد . به عبارت دیگر خستگی و دلزدگی بر موجودی عارض می شود که قابلیت حرکت داشته باشد ولی گرفتار سکون و رکود گردد ؛ اما موجودی که از حوزه حرکت و تکامل بیرون بوده و به دارالقرار رسیده و ثابت است آرزو و انتظار و تکامل و حرکت و به فعلیت رسیدن و خستگی و دلزدگی برای او بی معناست . ما اگر معناى ثبات را از سکون جدا کنیم و براى ما روشن شود که ما در آخرت به ثبات و دارالقرار مىرسیم ، نه به سکون و ایستایی ، این سؤال براى ما مطرح نخواهد شد که بعد از رسیدن به بهشت چه خواهد شد
ما یک ساکن داریم و یک ثابت. مثلاً درختى اینجا ساکن است، امّا بالاخره از بین مىرود. امّا معادلات ریاضى ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مکان خاصى و نه در زمان خاصى قرار دارند. قضایاى ریاضى نه در مکانى هستند که بشوند متمکّن و نه تاریخ و زمان دارند که بشوند متزّمن. اگر چیزى نه زماندار بود و نه مکاندار، ثابت است و نه ساکن. انسان هم که به دار ثبات و دارالقرار مىرسد، خستگى و دلزدگى براى او معنا ندارد؛ زیرا آنچه ملالآور است، رکود و سکون است، نه ثبوت و لذت دائمى ، انسان در دنیا به هر کمالی که می رسد دنبال بالاتر از آن است و بالاتر از آن را آرزو می کند و در آخرت که بساط ماده و استعداد و حرکت برچیده می شود نه استکمال معنی دارد و نه آرزو و دلزدگی . ملائک هم اکنون نیز چنین هستند که هیچگاه آرزو نمی کنند و طالب کمالی بیش از آنچه هستند نمی کنند .
مطلب دیگر این که دنیا دار انفعال و تأثیر پذیری است ، و عمده ی لذایذ انسان از سنخ انفعالند اما لذایذ بهشتی از سنخ فعلند نه انفعال. خداى متعال می فرماید : « لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها ولدینا مزید » (ق/ 35 ) «[در بهشت] براى آنان است هرآنچه بخواهند و نزد ماست بیش از آن » و فرمود « و لکم فیها ما تشتهی انفسکم » ( فصلت /31 )« و برای شماست در بهشت آنچه که بخواهید »
این آیات و آیات مشابه، دلالت مىکنند که خواستههاى نفس انسان در عالم آخرت، به انشاء(ایجاد) خود او است، بلکه همه لذّتها و رنجهاى او در آن عالَم، از مقوله فعلاند، نه اِنفعال.
لذّتهاى دنیوى از قبیل انفعالاند؛ یعنى، از خارج بر نفس وارد مىشوند و در وى اثر مىکنند. برخلاف لذتهاى آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشاى نفساند. در روایت آمده است: فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترین سلطنتها همین است که اهل بهشت، هرچه اراده کننده، بشود. آنچه ملالت و خستگى را به دنبال دارد، انفعال نفسانى است؛ نه فعل و تأثیر و انشای نفس و لذا در عالم آخرت، هیچگونه خستگى و مَلالتى وجود ندارد . انسان در بهشت هرچه اراده کند تحقق می یابد لذا هر انسان بهشتی در حد خود همه چیز است و آرزو کردن برای او معنی ندارد حتی بهشت او هم با دست خود او ایجاد می شود