آیه میثاق، از آیاتی است که مفسران، سؤال های زیادی درباره آن مطرح کرده اند که برخی به شرح ذیل است:
1. این میثاق الهی، در چه عالمی انجام گرفته است؟
2. این پیمان، در چه شرایطی واقع شده است؟
3. آیا این عهد، به صورت دسته جمعی بوده است یا تک تک انسان ها حضور داشته اند؟ پیش از آن که به آرای صاحب نظران اشاره کنیم، لازم است توجه کنیم که گرچه نکات مبهم و دقیقی در این بحث وجود دارد، ولی این آیه به روشنی دلالت می کند که خدا با فرد فرد انسان ها مواجهه داشته و به آن ها گفته است: «آیا من خدای شما نیستم»؟ آنان نیز گفته اند: «آری، تویی خدای ما».
منشاء ابهام، این است که ما خودمان چنین چیزی به خاطر نداریم . برخی از این مطلب روشن، نتیجه ای جالب گرفته اند و گفته اند که چنین مکالمه حضوری و عذربراندازی که خطای در تطبیق را هم نفی می کند، جز با علم حضوری و شهود قلبی حاصل نمی شود؛ از این رو، معرفتی که در آیه به آن اشاره شده است، معرفتی شخصی خواهد بود و نه شناختی کلی که با مفاهیم عقلی حاصل می شود و تفاوت اولی با دومی در این است که در اولی، شخص خالق و اوصاف آن همچون یگانگی و ربوبیت او مشخص می گردد؛ ولی در دومی، تنها نفس خالق کلی، بدون تشخص معلوم می شود.3
آرای صاحب نظران درباره جایگاه میثاق به قرار زیر است:
1. این نظریه عالم ذر می گوید که ارواح انسان ها قبل از تعلق به بدن، به ذرات ریزی تعلق گرفته است و آن ذرات، با تعلق ارواح، زنده و آگاه شدند؛ پس از آن، خداوند این مطلب را میثاق گرفت. بر اساس نظر این گروه، آیه، ناظر به عالم ذر است؛ یعنی خداوند از صلب آدم، ذرات ریزی را استخراج کرد و با تعلق ارواح به آن ها، از آنان عهد و پیمان گرفت. علامه مجلسی و آقا جمال الدین خوانساری این نظر را پذیرفته اند.4
نــقــــد:
الف) این نظریه، با ظاهر آیه مخالف است ؛ زیرا آیه می گوید که خدا از صلب بنی آدم، ذریه آنها را گرفت و نه از صلب آدم.ب) نظریه فوق مستلزم تناسخ است و تناسخ به حکم عقل باطل است؛ زیرا بر این اساس، تمام انسان ها یک بار به این جهان گام نهاده اند و پس از یک زندگی کوتاه، از این جهان رخت بربسته اند و بار دیگر، به تدریج، به این جهان بازگشته اند که این، همان تناسخ است.5
3. اگر این پیمان، با آگاهی کامل اخذ شده است، چرا کسی فعلاً از این پیمان خبری ندارد؟
2. برخی چون زمخشری، بیضاوی، شیخ طوسی، سید قطب، علامه شرف الدین عاملی و میرداماد، محمدتقی جعفری و...، قائلند که این آیه، در مقام بیان واقع نیست؛ بلکه از طریق تمثیل، به مسئله فطرت اشاره دارد. به نظر این گروه، منظور آیه این است که خداوند با اعطای نعمت های بی شمار و اعطای عقل به انسان، گویا توقع و انتظار دارد که انسان در مقابلش تعظیم کند، و انسان هم طبق ذات و فطرت خود، به این خطاب مجازی خداوند لبیک گفته است.6 مهم ترین اشکال این نظریه، مخالفت آن با ظاهر کلام الهی می باشد؛ زیرا آیه با کلمه «اذ» که علامت گذشته می باشد، نازل گردیده است .
3. شیخ مفید، اصل عالم ذر را به صورت حقیقی و تکوینی پذیرفته است ؛ ولی خطاب های رد و بدل شده خدا و انسان ها را به نحو حقیقی منکر شده و همه آنها را به تمثیل و مجاز حمل کرده است.7
انتقادهای وارد بر نظریه های اول و دوم، بر این نظریه هم وارد است.
4. به اعتقاد علم الهدی، عالم ذر، واقعاً بوده است؛ اما تمام ذریه آدم در آن عالم حاضر نبوده اند؛ بلکه اختصاص به اولاد کفار دارد.8
1. این نظریه با ظاهر آیه که دلالت بر اخذ میثاق از عموم دارد، مخالف است .
2. اگر تنها میثاق اولاد مشرکین مقصود بود، باید به نحوی روشن ادا می گردید.9
5
عالم ذر و تعهد انسان به خداپرستی در این عالم چیست؟
الف) هیچ موجودی در وجود یافتنش دارای اختیار نیست و وجود انسان نیز از این قبیل است و عالم ذر، ربطی به آن ندارد.
ب) در مورد «عالم ذر» در میان دانشمندان، مفسران، متکلمان و محدثان، گفت و گوهای زیادی واقع شده است و این، نشانگر پیچیدگی موضوع (عالم ذر) می باشد. پیرامون این آیه نظریه های مختلفی شکل گرفته که به اختصار در این مجال به چند مورد از آنان می پردازیم.
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ.» 1
و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.حال، این ظهور و بروز (در عالم ذر) که واقع شده، به چه صورت انجام گرفته است و منظور از عالم ذر چیست؟
1. محدثان در پاسخ می گویند: در بعضی از احادیث آمده است: فرزندان آدم تا پایان دنیا به صورت ذرات کوچکی از پشت آدم خارج شدند و فضا را پر کردند؛ در حالی که دارای عقل و شعور بودند و قادر بر سخن و تکلم بودند. خداوند از آنان پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی در پاسخ گفتند. آری و به این ترتیب، پیمان نخستین بر توحید گرفته شد.
2. گروهی از مفسران چنین می گویند: منظور از «ذر»، ذرات نخستین وجود انسان (نطفه) است که از پشت پدران به رحم مادران انتقال یافت و به تدریج در عالم جنین، به صورت انسان کاملی درآمد و در همان حال، خداوند استعدادهایی به او داد تا بتواند حقیقت توحید را درک کند. از این رو، عالم ذر، عالم جنین است و سوال و پاسخ، به زبان حال صورت گرفته است.
3. منظور از عالم «ذر»، عالم «ارواح» است؛ یعنی، خداوند در آغاز، ارواح انسان ها را آفرید و مخاطب ساخت و از آنان اقرار بر توحید گرفت.
4. منظور از «ذر»، اجزای بسیار کوچک نیست؛ بلکه ذر به معنای ذریه (فرزندان) است؛ خواه کوچک و صغیر باشند یا بزرگ و کبیر. بنابراین، سوال و جواب در میان انسان و خداوند، به وسیله پیامبران و به زبان «قال» می باشد.
5. سوال و جواب (در عالم ذر) بین انسان و خداوند، به زبان حال، صورت گرفته است؛ آن هم بعد از بلوغ، کمال و عقل.
6. علامه طباطبائی می گوید: موجودات دارای دو نوع وجودند؛ یک وجود جمعی در نزد خدا که در قرآن به عنوان ملکوت از آن یاد شده است و دیگری وجودات پراکنده که با گذشت زمان، به تدریج ظاهر می شوند. به این ترتیب، عالم انسانیت دنیوی، مسبوق به عالم انسانیت دیگری است که در آن جا، هیچ موجودی از پروردگار پوشیده نیست و با شهود باطنی، او را مشاهده کرده، به واحدیت او اعتراف می کند و سوال و جواب در عالم «ذر»، مربوط به آن جا می شود.2
: سوال :: |
به این شبهه چگونه جواب دهیم؟ولی فقیه،شورای نگهبان را انتخاب می کند شورای نگهبان مجلس خبرگان را با نظارت بر کاندیداها انتخاب می کنند و مجلس خبرگان رهبری ولی فقیه را . آیا این دور نیست. |
|
پاسخ : |
یک. بر مبنای نظریه نصب بر این اساس اعتبار ولیّ فقیه از ناحیه خبرگان نیست؛ بلکه به نصب از جانب امام معصومعلیه السلام و خدای متعال است و خبرگان، در حقیقت رهبر را نصب نمیکنند؛ بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از سوی امام زمانعلیه السلام است. نظیر اینکه برای انتخاب مرجع تقلید و تعیین اعلم، به سراغ افراد خبره و متخصصان میرویم و از آنان سؤال میکنیم. در این صورت نمیخواهیم آنان کسی را به اجتهاد یا اعلمیت نصب کنند؛ بلکه آن فرد در خارج و در واقع مجتهد یا اعلم هست یا نیست؟ اگر واقعاً مجتهد یا اعلم است، تحقیق ما باعث نمیشود از اجتهاد یا اعلمیت بیفتد و اگر هم واقعاً مجتهد و اعلم نیست، تحقیق ما باعث نمیشود اجتهاد و اعلمیت در او به وجود بیاید. پس سؤال از متخصّصان فقط برای این است که از طریق شهادت آنان، برای ما کشف و معلوم شود که آن مجتهد اعلم - که قبل از سؤال ما خودش در خارج وجود دارد - کیست؟ در اینجا هم خبرگان رهبری، ولیّ فقیه را به رهبری نصب نمیکنند؛ بلکه فقط شهادت میدهند آن مجتهدی که به حکم امام زمانعلیه السلام حقّ ولایت دارد و فرمانش مطاع است، این شخص است. بنابراین دوری در کار نیست. دو. فقدان شرایط دور باطل به نظر میرسد در این باره، نوعی مغالطه و خلط معنا صورت گرفته است. «دور» فلسفی آن است که وجود چیزی با یک یا چند واسطه، بر خودش متوقف باشد؛ مثلاً «الف» به وجود آورنده «ب» و «ب» به وجود آورنده «الف» باشد. در نتیجه «الف» به وجود آورنده «الف» خواهدبود. [ الف ب ]چنین چیزی محال است؛ اما در علم حقوق گرچه چیزی به نام دور با تعریف معین نداریم؛ لیکن به مسأله گفته میشود: اگر تعیّن «الف» ناشی از «ب» باشد و «ب» هم به وسیله «الف» تعیّن یابد، میتوان «دور» نامید. در اینجا باید توجه کرد که در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر، باید یکسان باشد؛ به عنوان مثال در دور فلسفی، اولی علّت ایجادی دومی و دوّمی علت ایجادی اوّلی باشد. اما اگر به گونههای متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست؛ بلکه وابستگی متقابل است و چنین چیزی، هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظامهای حقوقی جهان، به اشکال گوناگون وجود دارد. از همین رو گفتهاند: دور فلسفی و منطقی محال است؛ ولی دور علمی محال نیست و دور حقوقی نیز باطل نمیباشد. اکنون باید دید مطلب ادعا شده، دقیقاً چه وضعیتی دارد؟ اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد؛ ادعای چنین دور باطلی، قابل قبول بود؛ یعنی، به این شکل که تمام گزینههای زیر بدون استثنا درست باشد: 1. رهبر شورای نگهبان را تعیین و نصب کند؛ 2. شورای نگهبان، مجلس خبرگان را تعیین و نصب کند؛ 3. خبرگان، رهبر را تعیین و نصب کند. در حالی که واقعیت چنین نیست؛ زیرا نسبت مجلس خبرگان و شورای نگهبان با نسبت دیگر اعضای مجموعه، متفاوت است. سه. عدم تحقق دور در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی، لحاظ نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان به هیچ وجه، تعیین کننده اعضای خبرگان نیست؛ بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی، نامزد میشوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناختی از نظر تشخیص صلاحیتهای مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و هیچ گونه حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیتدار به نامزدهای مورد نظر خود رأی میدهند. بنابراین حلقه دور، باز است و اساساً دوری در کار نیست. افزون بر آن که خود مجلس خبرگان - طبق مصوبه داخلی - امر تشخیص صلاحیتها را به اعضای فقهای شورای نگهبان سپرده است و چنانچه بخواهد، میتواند آن را به گروه دیگری بسپارد. این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی، این حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراین انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است و تعیین صلاحیت خبرگان، با گروهی است که خود انتخاب میکنند، نه رهبری؛ هر چند فعلاً گروهی را که خبرگان انتخاب کرده، همان افرادیاند که رهبری برای انجام دادن وظایف قانونی دیگری در نظام اسلامی انتخاب کرده است. در رابطه با اشکال فوق پاسخهای دیگری نیز وجود دارد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: - نادری قمی، محمد مهدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایتفقیه، ص 141؛ - هدایتنیا، فرجالله، بررسی فقهی، حقوقی شورای نگهبان، ص 219. - مرندی، مرتضی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، صص 110 - 120. جهت تکمیل موضوع، وجود چنین مسألهای را در سایر نظامهای سیاسی جهان، مورد بررسی قرار میدهیم. توضیح آنکه در انتخابات دیگر کشورهای دنیا از جمله در هر سه مدل عمده لیبرال دموکراسی یعنی ریاست جمهوری در آمریکا پارلمانی در انگلستان و نیمه ریاستی - نیمه پارلمانی در فرانسه، چنین موضوعی وجود دارد: 1. آمریکا: بر اساس قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، پس از انجام مبارزه انتخاباتی و تعیین نامزدهای هر یک از احزاب برای «هیئت انتخاب کنندگان» مردم «هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهوری» را بر میگزینند. نظارت قانونی بر این روند به وسیله وزارت کشور صورت میگیرد و وزیر کشور هم به وسیله، رئیس جمهور تعیین میشود: هیئت انتخاب کنندگان----> رئیس جمهور ----> وزیر کشور <------------------------------------------ 2. فرانسه: مطابق قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه پس از اصطلاحات 1962، رئیس جمهور، با رأی مستقیم مردم برگزیده میشود. وی با یک واسطه (نخستوزیر)، وزیر کشور را تعیین میکند. از آنجا که وزارت کشور، نظارت بر بررسی صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری و نامزدهای نمایندگان مجلس را بر عهده دارد، کسانی به انتخابات راه پیدا میکنند که در نهایت وزارت کشور صلاحیت آنها را تأیید کند و از میان همین نامزدها است که نمایندگان مجلس و رئیس جمهور تعیین خواهند شد. 3. انگلستان: نخست وزیر، وزیر کشور را تعیین میکند، وزارت کشور نیز، طبق قانون، مسئولیت نظارت بر بررسی صلاحیتهای نامزدهای نمایندگان مجلس را بر عهده دارد و بر تأیید و رد صلاحیت آنها نظارت عالی دارد. این نامزدها نیز پس از پیروزی در انتخابات، نخست وزیر را تعیین میکنند پس از معرفی وزیرکشور از سوی نخست وزیر به مجلس نیز به وی رأی اعتماد میدهند. نمایندگان پارلمان ----> نخست وزیر ----> وزیر کشور <------------------------------------------ بنابراین این موضوع در انتخابات رؤسای کشورهای دیگر نیز وجود دارد. و اختصاص به انتخابات خبرگان رهبری در ایران ندارد (مرتضی مرندی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران. انتشارات پارسایان، 1382، صص 113-1 |
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدمفارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدمغم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدمدرِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدمجامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدمواعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شدمبگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
مقام معظم رهبری:
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
ما امده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم .زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدند فروختی ؟گفت نه ولی تمام شد .
آنچه در پی می آید گلچینی از رهنمودها و توصیه های اخلاقی حضرت آیت الله بهجت است که از منابع مختلف انتخاب شده است.
?) هم جنسی و هم شکلی و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آنها را بر مسلمانان آسانتر می سازد. [در محضر بهجت: ?/??]
?) اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم، آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.[همان: ?/??]
?) ائمه ما (علیهم السلام) دعاها را در اختیار ما گذاشته اند تا ما را غرق در نور ببینند. [همان: ?/???]
?-اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. [همان ?/???]
?-ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنیم. [همان]
?-خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود! این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا می شود، و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده می کند، خود را به حرام گرفتار می نماید! [همان: ?/???]
?-وای بر ما اگر در خصوص خوردنیها و نوشیدنیها از حرام اجتناب نکنیم! زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود! [همان: ?/???]
?-اگر می خواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم. [همان: ?/???]
?-در این مطلب جای شک نیست که اگر انسان بدان موفق باشد، برای او کافی است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقه و دشوار را دارد! و آن مطلب این است که: انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همه احوال، مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همه کارها و احوال خود، ناظر بداند. [همان: ?/???]
??-برای اداره تمام جهان کافی است که انسان، عاقل و مؤمن و متدین باشد. دیانت و عقل، برای اداره کره زمین کفایت می کند [همان:?/??]
??-عبارت: (واجعل قلبی بحبک متیماً: و دل مرا سرگشته و دیوانه عشق و محبت خود قرار ده.) نفی موضوع خودبینی است و این که پروانه بشود و به نور رسد و نور شود. از خدا بخواهیم با جذبات او از خود فارغ شویم و بی خود گردیم تا نفهمیم و خود را در برابر عظمتش گم کنیم. [همان: ?/???]
??-راستگویی، در دیدن رؤیای صادقه و صفای روح خیلی مؤثر است. [همان: ?/???]
??-باب رسیدن به کمالات و لقاءالله مفتوح است. حیف نیست این مراحل را که از راه بندگی حاصل می شود، نداشته و از آنها محروم باشیم؟![همان: ?/???]
??) خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هر چند جایز است؛ ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. [همان: ?/???]
??) موجبات خواطر و غفلت و نسیان از یاد و ذکر حضرت حق را خود ما فراهم می کنیم... در اثر محاسبه و مراقبه، عیب کار آشکار می گردد. [همان: ?/???]
??) کسی که از معنویات و معرفت خدا بهره مند است، چه حاجت به کیمیا دارد؟! چه کیمیایی بالاتر از خداشناسی؟![همان: ?/???]
??) انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می کند. [همان: ?/???]
??) انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. [همان: ?/???]
??) خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم، و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم! [همان: ?/???]
??) به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. [همان: ?/???]
??) باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [فیضی از ورای سکوت: ???]
??) ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم. [نکته های ناب: ??]
??) کسی که بداند در مرآی و مسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم.[همان]
??) ما باید با احادیث سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که شفا در اینها است. [همان: ??]
??) هر روز، یک روایت از کتاب (جهاد النفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید! [همان: ???]
??) بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. [به سوی محبوب: ??]
??) هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. [همان: ??]
??) باید بدانیم علاج ما، اصلاح نفس است در همه مراحل، و از این مستغنی نخواهیم بود و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد. [همان: ???]
??) خدا می داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند، چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است! [همان: ???]
??) انسان باید دائم الذکر باشد! زیرا کسی که دائم الذکر باشد، همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید. [برگی از دفتر آفتاب: ???]
??) اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد که از رحمت خدا ناامید می شویم! [در محضر بهجت:?/???]
??) التزام به سنخ دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) اولین مرتبه اش، مجالست و مؤانست با آنها است. [همان: ?/???]
??) در تعبدیات، کوه کندن از ما نخواسته اند، سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت، تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی، بلکه نیم ساعت زودتر بخواب، تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی! [همان: ?/???]
??) در قضیه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است: (اخرج علیهن: بر آنان بیرون آی.) فقط یک دیدار بود، و پس از دیدن جمال حضرت یوسف... دستها را قطع کردند و بی اختیار شدند!... پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق، به هر چه غیر او است پشت پا نزنند؟! [همان: ?/???]
??) بوده اند کسانی که اگر معصیت یا خلافی از آنها صادر می شد یا غذای ناپاکی می خوردند، متوجه می شدند و می گفتند: تاریک شدیم، حجابی حاصل شد. [همان:?/???]
??)ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت. [به سوی محبوب:??]
??) مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است! [همان: ??]
??) از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به عزم راسخ ثابت دایم بر ترک معصیت قرار بدهد، که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است! [همان: ??]
??) هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید! [همان:??]
??) نماز شب، مفتاح توفیقات است [کلید موفقیتها است]. [ همان: ??]
??) وقتی که روح انسان به عالم دیگر رفت، می فهمد این همه تشریفات در دنیا لازم نبود. [در محضر بهجت: ?/???]
??) ما باید در اعتقادات و اعمال، چه عمل شخصی مان و یا عمل نوعی و اجتماعی مان و در عبادتمان، از تحصیل رضایت خدا، لحظه ای غافل نشویم و مسامحه نکنیم که اگر مسامحه بکنیم، در همان آن، خاسر و زیانکار شده ایم! [فیضی از ورای سکوت:??]
??) مدام به قرآن نگاه کردن، دوای درد چشم است. [در محضر بهجت: ?/???]
??) اگر از قرآن استفاده نمی کنیم، برای آن است که یقین ما ضعیف است. [همان: ?/???]
??) ملائکه، صدای ما را ضبط می کنند، هم از گفتار ما، هم از اصل و نیت گفتار ما که به داعی الهی صادر شده است، یا نفسانی و شیطانی، عکسبرداری می کنند. [همان: ?/???]
??) نسبت این دنیا و عالم آخرت، مثل شکم مادر و عالم رحم با این عالم است (والموت ولاده الروح: مرگ، تولد روح است.) [ه